دیگه تعجب نمیکنم من از این آدما
میترسم فقط از خودم من هر کاری ازم بر میاد
اکثرا دورمون گمن
یا که خاموش
یعنی اون که بیداره هم
خودشو خوابوند
بمون آروم
خنده هات جا موند
خسته نشی هیچ وقت
حالت میشه بهتر
ردیف کارامون
پیش میره کم کم
حد نداره ذهنم ته نداره فکرم
یه راه واسمون بیدار باشیم بیشتر
حد نداره ذهنم
ته نداره فکرم
وقتی هرچی خوبه میره از دست
وقتی از چشمام همه چی برعکسه
من داد میزنم صدام ولی خستس
کاری بر نمیاد دیگه از مغزت
وقتی هرچی خوبه میره از دست
وقتی از چشمام همه چی برعکسه
من داد میزنم این هنجره خستس
کاری بر نمیاد دیگه از دستت
در میزنم و جواب نمیاد
چیزی نمونده از فانتزیام
دلم از این خوشیای عوام نمیخواد
اه، شده شبام چه سیاه
حتی دیگه از نور شمع سیرم
خودمم و قوطی ادویلم
قرصا که روی هم میرن
با الکلا پایین و رو مود بد گیرم
ماسکو میزنم وقتی توی شهر می رم
تار می بینم چون پر دوده تصویرم
مردمی که هرچی سرشون بیاد بازم آخرش همه با یه سوژه درگیرن
از تکرار هفته خسته
قلبی که از درد شکسته
باز با همه ی زور رو به جلو با یه
فکر باز و دست بسته
خدا صدا منو داری یا نه؟
یه نگاه بنداز این پایینارم
نمیخوام قاطی این بازیا شم
ولی نمیذارن اینا راهی واسم
همه تو شهر من بازیگرن
چیزی پولی نباشه که جا میزنن
منم و فکرای تاریک تو ماشین چون هر روز از روز قبل خالی ترم
وقتی هرچی خوبه میره از دست
وقتی از چشمام همه چی برعکسه
من داد میزنم صدام ولی خستس
کاری بر نمیاد دیگه از مغزت
وقتی هرچی خوبه میره از دست
وقتی از چشمام همه چی برعکسه
من داد میزنم این هنجره خستس
کاری بر نمیاد دیگه از دستت
چرا بستس
چرا میگی بستس راه؟
چرا بستس راه؟