آسان شده رام شده ناکام
عاشق شده خواب شده آرام
هی هی می کنی زخم های دستت رو
حمام ترس می گیری
کم یاد شده، کم خون شده، هامون خشک
زائل شده از عقل، عاقل شده از شوک
هی هی یادت می ره که انارها می رسند
از نعش گل ها، خبر نمی گیری
زنجیر شده لک شده دور افتاده
از شانه های مرگ تاب خورده
کابوس زندانبان آرزو ها
جوونیت رو چه خوب می میری
خوب عین پایان
خوب عین تهران امسال
خوب عین غلتیدن
سمت تو سمت یخ تو
خوب برعکس خوابام
خوب برعکس قلب بابام
خوب عین غلتیدن
سمت تو تا سمت یخ تو
از میان دو انگشت دیدم
از رود آرام گذشتم
در میان لگد های باد
ایستادم، نشکستم
از میان دو انگشت دیدم
از شعله آرام گذشتم
من ایستاده در تند باد
من ایستاده ام تو تهران
برای رعشه و اضطراب ازهم
برای رفتن بی غم
پرسش یاس یاس آشنا از من که
خوبی؟
(بداهه گویی)
خوب عین پایان
خوب عین تهران امسال
خوب عین غلتیدن
سمت تو سمت یخ تو
خوب برعکس خوابام
خوب برعکس قلب بابام
خوب عین غلتیدن
سمت تو تا سمت یخ تو