غمش نیست
اینکه چشمام میشه همش خیس
اینکه رو دیوار جای مشتامه
تنم سرد
تبم صد
پربغضه تو گلوم
میکشم نفس سخت
ولی اون بیخیال نه خوشحاله
حالش خوب
دلش کوک
دلش نمیگه بهش کو
اون که منو دوسم داشت
سرش گرم
دمش گرم
خیلی راحت جمعش کرد
اون حسی که بود همراش
حالش خوب
دلش کوک
دلش نمیگه بهش کو
اون که منو دوسم داشت
سرش گرم
دمش گرم
خیلی راحت جمعش کرد
اون حسی که بود همراش
روی هرکی فرق داره
فاصله و تاثیرش
یکی مثل اون میشه
یکی مثل من میمیره
یکی شیشه اون یکی از سنگ
میشکنه قلبی که میشه دلتنگ
حالش خوب
دلش کوک
دلش نمیگه بهش کو
اون که منو دوسم داشت
سرش گرم
دمش گرم
خیلی راحت جمعش کرد
اون حسی که بود همراش
حالش خوب
دلش کوک
دلش نمیگه بهش کو
اون که منو دوسم داشت
سرش گرم
دمش گرم
خیلی راحت جمعش کرد
اون حسی که بود همراش