برای دیدن تو از حادثه ها گذشته ام
کفر نباشد این من از خدا گذشته ام
من از خدا گذشته ام
عذاب این دریده ها، مرا شکسته بی صدا
دستی بکش به زخم من، که از شفا گذشته ام
من از شفا گذشته ام
باورم کن، باورم کن، من که با تو صادقم
اگه خسته ام، یا شکسته ام
هر چه هستم، عاشقم
هر چه هستم عاشقم
هر چه بلا کشیده ام، من از وفا کشیده ام
که از وفاداری این اهل وفا گذشتم
من از وفا گذشته ام
منو بشناس و باور کن که خسته
ام، خیلی خسته ام، اما هستم
تهی ماند و نشد آلوده
دستم، من به دنیا دل نبستم
باورم کن باورم کن من که با تو صادقم
اگه خسته ام یا شکستم
هرچه هستم عاشقم
هرچه هستم عاشقم