سلام منطقي نبود كه خون شه سينميمون
كه پر شه اين گلوم از بغز زياد تا اين درداي درون
منطقي نبود كه دستتو ببینم تو دسته ديگرون
میدونی این اوضا منطقی نبود
اصن تو بگو منطقي بود كه جاخاليتو پر شه با الكل و دود
بد صبح دور كنم شب شه به زور
با اینکه شدی بغض گِلوم تش
ولي نداشتي ارزشی اونقدر
كه صبح بشه زودتر و رد بشه زود شب
من هنوز تو خاطرات موندم
مرور كردم عكسانو پونصد بار
شدم از خودم دور تر باز
خلاصه ميگزره زود نه؟
یادته اون شب مست بودیم اونقد
که گریه میکردیم! چیشده بود پس؟
حرفاتو قولات شده پوزخند
باشه اونوخ ( مکس)
دیگه زور نمیزنیم واسه موندن
تو دوس داری من برم
حرفات نداره منطقم
میرم ولی خودم میدونم اینو که
تش شاید بشه تنگ دلم
هرکاری شد کردم
اما شکوندی قلبم
یروزی پشیمون میشی میگی برگرد برگرد
شايد اومدی شايدم نه
تو فک میکنی من میشم پاقدم تش
ولى واقعا نه
چون مغزم قلبمو قانع تر كرد
سكوت ميكنم و با يه لبخند
میزارم تو بری من ندارم نای رفتن
من موندم پای توبگو تش خب چیشدی
نمیتونی خوب باشی سنکوب میکنی
نيكوتين الكل الكل نيكوتين
چشمات منو نديد چشمات كيو ديد
امروز شده سی امین باری
باري كه ريختن اشكام بيخودي
الان بی طاقته اونى كه بش گفتي سيگار نكش
سيگار بده؟
آتيشم بگیره باهات مياد تهش
ولى توچي رفتارات با سیاسته
تنها چیزیت که زشت نیس قيافته
اين بطريا هرشب ميارنت
ولى ميدونى داستان،لياقته
الانم نبين دچار دردام غبار سرماو
خمارو تنهام
ولى ميدونم دوباره فردا
ميرسه و ميشم دوباره سرپا
خلاصه الان
مرقبت كن و خدا نگهدار
تو دوس داری من برم
حرفات نداره منطقم
میرم ولی خودم میدونم اینو که
تش شاید بشه تنگ دلم
هرکاری شد کردم
اما شکوندی قلبم
یروزی پشیمون میشی میگی برگرد برگرد