تو دایره می چرخم
از حادثه میترسم
درها همگی بستن
اما من بارش بی وقفه م، بارش بی وقفه م
سوز بین دیوارای تاریک این اتاقم میپیچه
زنگ میزنه صدای سکوت تو سرم،
قلبم میگیره
رقص ناخودآگاه، دست و پامو میگیره
بلندم میکنه مثل روح
می خورم تو در و دیوار افکارم ولی
بیدار میشم از کابوسم با شکوه
تو دایره می چرخم
از حادثه میترسم
درها همگی بستن
اما من بارش بی وقفه م، بارش بی وقفه م
یه حال غریب یه کار عجیب
دست رو دست رو دنیای مریض
اَ مرگ برگشته رو نمیشه ترسوند
ولی داره میشه فاصله عریض
اَ دار دنیا یکیو داره که نداره
خبرای تلخم همه رو هم سواره
انگار همه ی دنیا دارن چهارنعل میدون
و من بدبخت، تا ابد پیاده
عجیب میرقصم شاید دردم کم شه
میگردم رو به عقب تر هی
میلغزم روی کلمات امیدوار اما
این روزا دیپن بد شِت
من که زندگیمو از یه نفر گرفتم پس
این روزا واسش دستم بسته س
همه ی دنیا تو یه نقطه ست
اون یه نقطه تو تهران حبس
تو دایره می چرخم
از حادثه میترسم
درها همگی بستن
اما من بارش بی وقفه م، بارش بی وقفه م