من خستم از این زندگی کوفتی
من چجوری نمیدونم اصلا چجوری
من خستم از این زندگی کوفتی
خستم نمیدونم چجوری برم جولو اخه
بستس دستامو میدونی
فکر کرد اما اخر عملاشو
فیک کرد نفهمید چی شد ولی
ول کرد همه چیو رفت پی زندگیش
خستم
بسه دیگه
هر جوری باشی میگ شکل دیگه
همیشه افتضا براش شیکه
پره کلا زندگیش کلیشه
خستمو صدامون میپیچه
سرو پاتم ببندی هیچه
حالا که چشام میبینه
کسی لطفا جولوم نشینه
وضعیت فعلا همینه
همش می خندم با کینه
همش می خندم با کینه
همش می خندم با کینه
همیشه دروغ گفتن مغزمو بستن
فکرامو که کردم دیدم کلا دروغه
اینا مث حرفاشونم اصا نیستن
کنج نوکم نمیبینی اما چشام میبینه
نفرت تنها چیزی که دیدم
ثروت فقط داره حرص و طمع
خفت برادر نمیشناسه قدرت
خستم
خودم بودن درد داشت
شکلی از مرگ شدم
با چشمان نیمه باز هر روز خوابیدم
این مرگ نبود زیرا من ایستادم
وهمه ی مردگان دراز می کشند