قلمم رو کاغذ میده واکنش که تورو ببرم درونه عمقه وجودم من
نداشتم نه اصلا هیچ وقت آرامش هی
یه نگاه تو چشام کن که چقدر بی روحم غم
اینجا جایی که بی حس شدم روحم خیلی وقته تو جای سرد خوابیده هی
نبوده نه کسی به جز خودم به جز بارون از آسمونم درد باریده عی
میگن تو تاریکی نوری نیست شاید نوری هست اما تو از درونت کوری هااا
چرا نخوره نه پاهای ما لیز مگه مسیرو همه ی ما از قبل میدونیم نه
دوست ندارم صدام کنن هکتور هکتور میخوام کنم با خدام یه پلی پلی
هیچ وقت پیدام نمیکنه شیطان حتی اگه من نباشم رو حالت
شروع کردن با یه ذکر ریختن برام یه مشت چرک
گفتن نکن بهش فکر خونه اومده از جسم
رو پیشونیت میاد چشم میره از تو دلت عشق
خیلی زیاد داره اسم کنارت میکنیش حس
هر چیزی داره تاوان روحم نمیمونه آرام
پشیمونم از این کارام ناراحتم ببار باران
شاید کسی کنه درکم جای اینکه کنه نقدم
خدا ببخش منو پستم که این قراردادو بستم
میگن تو تاریکی نوری نیست شاید نوری هست اما تو از درونت کوری هااا
چرا نخوره نه پاهای ما لیز مگه مسیرو همه ی ما از قبل میدونیم نه
دوست ندارم صدام کنن هکتور هکتور میخوام کنم با خدام یه پلی پلی
هیچ وقت پیدام نمیکنه شیطان حتی اگه من نباشم رو حالت
شروع کردن با یه ذکر ریختن برام یه مشت چرک
گفتن نکن بهش فکر خونه اومده از جسم
رو پیشونیت میاد چشم میره از تو دلت عشق
خیلی زیاد داره اسم کنارت میکنیش حس
هر چیزی داره تاوان روحم نمیمونه آرام
پشیمونم از این کارام ناراحتم ببار باران
شاید کسی کنه درکم جای اینکه کنه نقدم
خدا ببخش منو پستم که این قراردادو بستم